به بهانه فرا رسیدن کنگره منصور حکمت
فرهنگ کمونیستی
کورش سميعى

منصور حکمت یک رهبر سیاسی به تمام معناست. با مرور در خط های فکری و شیوه و برخورد او نسبت به تمام معادلات و کنش های اتفاق افتاده و با مطالعه آنچه از او به عنوان آثارش چون گنجینه ای جدای از خط فکری و سیاسی "کمونیسم کارگری" به جای مانده میتوان به کاریزمای شخصیتی وی پی برد. منصور حکمت در کلامش صداقت دارد و صدایش نماینده دردیست که از ناملایمات جهان میکشد. اندیشه اش منتشر کننده حقایق و افشا کردن جنایتیست که بی مهابایی از عنوانش و به میان کشیدن آن در مقابل با جهان سرمایه او را نسبت به تمام رهبران اپوزیسیون تا همیشه متمایز میکند. کافیست یک بار یکی از ویدئوهای به جا مانده از وی یا یکی از مصاحبه های صوتی او را شنید تا مجذوب کلام و سیاست رادیکال او شد. هنگامی که دست به قلم می برد و به عنوان مثال  مجاهدین را به نقد و چالش می کشد و با ریز بینی و نکته دانی و نقد کاربردی، مانیفست و نفس آنان را به چالش می کشد و آنها را با جهان کوچک و مولکولی خود آشنا می سازد و با رفرنس و برهان های سیاسی ثابت می کند که مجاهد نه تنها یک آلترناتیو سیاسی نمیتواند باشد بلکه به عنوان مثال با چند تانک و سربازش و قدرت نمایی های کاریکاتور مابانه خود بیشتر به یک "پز" سیاسی شبیه است تا یک حزب و جریان! و یا در "تاریخ شکست نخوردگان" با ادبیات منسجم و تئوری های در جان متن جای داده اش از انقلابی که در سال 57 اتفاق افتاد می نویسد و دست کسانی را که یاس را نشان خرد می دانند و با به اصطلاح موج "نو اندیشی" قصد به چالش کشیدن انقلابيگرى و نفس انقلاب برای پایان دادن به ظلم های مشروطه و سلطنتی داشتند را با کلماتی عمیق و بیانی رسا و طنزی معنا گرا رو می کند. او با قلمش ثابت میکند که اگر چه وضعیت امروزی خواسته انقلابیون دیروز نبود، اما نفس حرکت مردمی کارگری 57 را نیز نمی شود با چرخش ها و جهت های استحاله شده عده ای زیر سوال برد. که کارگران همیشه در مقابل هر نوع نظام سرمایه داری سر به اعتراض بر می دارند حالا چه سلطنت باشد چه جمهوری اسلامی !

این ادبیات نقادی مختص به منصور حکمت است که با دقت در چیستی و چرایی آن میتوان به پارامترهایی برای به رفرنس رساندن فرهنگ کمونیستی کوشید. اتفاقی که میتواند خیلی از مباحث و مسائل ارائه شده ما را نسبت به وقایع سیاسی اتفاق افتاده کلاسه کند. اینکه با دست پر و با چشم باز و قلمی پرتوان میشود کار مرتجعین بورژوا را یکسره کرد و آنان را به ورطه رسوایی کشاند دقیقا جهتیست که بارها و همیشه میتوان در آثار و پراتیک سیاسی منصور حکمت آن را شاهد بود .

امروز در آستانه فرا رسیدن بزرگداشت منصور حکمت پرداختن به وی و کنکاش در زندگی سیاسی و اندیشه او میتواند ما را بیشتر از همیشه به مسیر درست جهت گیری در مقابله با توطئه ها و جنایات اردوی بورژوازی یاری دهد. و اگر این اصل را بپذیریم که  قلم از دریچه های فکر و درک سیاسی ماست که به جریان می افتد، آن وقت است که دیگر دچار توهمات سیاسی هم نمی شویم و با "هوچیگری" و "پرخاش مابی" توهم سیاسی اندیشی و سیاسی کاری را هم نمی زنیم. اینگونه میشود که دید ما از تاریخ تولیدش جدا میشود و جنبه های ماندگاری می گیرد و توان این را دارد که به موضع ما تبدیل شود .

اتفاقی که امروز خلاف آن را بارها شاهدیم و افسوس میخوریم که دوستان ما با وجود چنین گنجینه ای چگونه خود را از راه بیراه میکنند و راست می زنند! شاید برای عده ای منصور حکمت امروز یک مانع است، مانعی برای سازش و ائتلاف با عواملی که همیشه توسط منصور حکمت به نقد کمونيستى کشیده می شد! وقتی پای او درمیان باشد چگونه میشود به جنایتکارانی و جریان هایی چون "دو خرداد" که روزی توسط منصور حکمت رسوا شد انگ مردمی زد؟ اگر پای او وسط باشد و ملاک گفتار و رفتار ما سياست و فرهنگ کمونیستی او باشد چگونه میشود قلم را به سمتی به حرکت در آورد که به جای سیاسی اندیشی و سوسیالیسم محوری ما را به یاد عصر جاهلیت و قداره کش های مذهبی بیندازد؟ منصور حکمت شاید برای عده ای یک خطر بزرگ باشد که امروز در هراس تکرار نامش آن هم در روزی که باید در تقویم مبارزه ای ما ثبت باشد رو به تقلا آوردند. دوستانی که تظاهر به آنچه که نیستند ميکنند٬ یا به عبارتی نمیتوانند باشند٬ آنها را از درون منزجر و دست آنها را به شدت دارد رو میکند .

کنگره منصور حکمت جدای از خط سیاسی و حزبی ما مجمعى است برای پرداختن به شخصیت سیاسی و خط فکری او و میتواند با به میان کشیدن دوباره سیاست های مستقیم و بدون تخفیف او نسبت به جهان سرمایه راه گشای بن بست های امروز نیز باشد. بحث هایی مثل "اسلام و اسلام زدایی"، "حزب و جامعه"، "فعالیت های حزبی در خارج از کشور"٬ و ... همه و همه مقوله هاییست که با قلم وی پرداخت شده و مطرح شدن آن در کنار صدها بحث های جامع دیگر او میتواند چشم اندازی دیگر گونه تر نسبت به جهان امروز و وقایع مربوط به آن باشد. جهت گیری های این روزها نیز نمی تواند اهمیت و موقعیت کنگره منصور حکمت و بزرگداشت او را نیز تحت شعاع خود قرار دهد، تلاشی که به بیهودگی می انجامد.

در شرایطی که اوضاع  سیاسی امروز ایران بیش تر از همیشه حساس و سرنوشت ساز است، خطر سرنگونی هر روز بیش از قبل این نظام مذهبی جنایتکار را به هراس وا می دارد، اعدام های هر روزه، دستگیری های مدام و شکنجه ها و تجاوزهای در سیاه چاله ها همه و همه به دست و پا زدن های آخر این مذهبی کاران بورژوا انجامیده. مردم بیش از همیشه به نفس حرکت معترضانه و براندازانه نسبت به حکومت مطمئن میشوند و هر روز برایشان فاز تازه ای برای بیان نفرت و انزجار از جمهوری اسلامیست !

خود سوزی یک کارگر در مقابل دانشگاه تهران آن هم در "اول ماه مه" اگر چه جهان پرولتاریا رو به تاسف و تالم وا داشت اما هراس بزرگی بود تا سران جنایتکار بدانند که جهش های جامعه و کارگری نسبت به رهایی از دست آنان مساله ای نیست که از آن بتوانند سر باز بزنند. این روزها که دیگر خبری هم از رهبران "سبز" نیست و آن ها را از هراس براندازی که دارد اتفاق می افتد به دنبال مخفی گاه و پناهگاه کشانده! این روزها که احمدی نژاد تمام وقتش را صرف نمایش های کمدی و سخن رانی های کمدی اش چون دانمارک برای ادامه پوپولیسم ولایتی صرف می کند٬ انقلابی کارگری با شکوهی در چشم انداز قرار ميگيرد. در این میان تلاش ما و برنامه های سیاسی ما راه گشای گره هاییست که در مسیر معترضین کارگری و مردمی نسبت به وضعیت کنونیست. همانگونه که در شرایطی که تمام سران اپوزیسیون به گونه ای داشتند به تعبیری "سبز" موسوی و دار و دسته اش می شدند٬ تلاش حزبی ما٬ مردم را به یاد توطئه ای که در حال شکل گیری بود انداخت و با افشاگری و رو کردن دست دو خردادی ها موج اعتراضات را رادیکالیزه به سمت نابودی خواهی کل نظام اسلامی کشاند   .

پلونوم آتی حزب و نیز کنگره منصور حکمت و مباحث مطرح شده در آن نیز میتواند همانگونه که در بالا اشاره شد با عملکرد خود و مبانی بحث های صحیح کمونیستی مسیر را برای جامعه هموار سازد. جامعه به سمت سوسیالیسم گام برداشته و در افق های روشن خواسته هایش بیش از همیشه کمونیسم کارگری را نیاز مبرم خود میداند و این بدیهیست که تلاش و عملکرد حزبی ما بیش از همیشه سرنوشت ساز و تعیین کننده است .

زنده باد آزادی و برابری٬ زنده باد حکومت کارگری!